بدون عنوان
سلام به پايان سال نزديك ميشويم و متاسفانه ترگل جونم سرما خورده همراه با گوش درد و همه جوره نازش و ميخريم اما از انجاييكه پدر جان بسيار اين دختر يكى يدونشون و دوست دارن دختر هم يكه سوار ميتازونه حتى براى رفتن به wcهم از جا تكان نميخوره و پدر محترم بايد ايشونو بغل كنند و تا دم در ببرن و منتظر شوند تا دوباره ايشونو برگردونن ترگل :مامان خيلى دوست دارم ميدونى چقدر من :نه الهى قربونت برم چقدر ترگل :از زرى مامان جان يكم كمتر (مادر بنده) من: ممنون بازم جاى شكر داره
نویسنده :
الى
23:45